هیروگلیف سعید آرمات

شعر حرف عکس مکث...

هیروگلیف سعید آرمات

شعر حرف عکس مکث...

                                                                            بزنی به سیگار

همین طور ادامه بده زیر پتو با خودت

این راه را تمام کن برگرد

به پشت برگرد و به زندگی بر نگرد

زندگی که پتو نیست ، روی خوبی دارد پشت و تویش مال تو نیست

غلت بزن   به شکم سرت را بکن دوباره زیر بالش

فرض کن فردا برای رفتن به اداره

و بعد به مهد کودک و گرفتن بچه

لباس اتو خورده  نداری صبحانه ی نخورده داری

می شود صبح      آفتاب باک ماشینت را بر داشته باشد

تو خوابت را بیندازی کنار کیفت روی صندلی بغل

نگاه به صندوق کوچک پست ِ توی دیوار

و بخندی به نامه های گم شده در سطل آشغال در مای داکیومنت

نگاه به عقربه ی گم شده ی بنزین

در دستگاه کیلومتر شمار

ادامه بده زیر پتو  دنده ی بالاتر بزن

با نگاه به بالارفتن عقربه ی سرعت

و عقربه ی خواب که هر شب از تو پایین تر می افتد

شب       روی جالباسی

شلواری که از تو بلند تر می شود است

توی تاریکی دستی که توی شلوار به دنبال فندک می رود است

سی دی را در دستگاه پخش بگذار

ونجلیز و کریستف کلمب

ضرب بگیرد شیش و هشت روی داشبورد

صدایت را ول کنی به این زندگی پایت را روی پدال

پایت را ادامه بده زیر پتو

بریزد پدال و پتو  توی اتاق

دست آخر بالش را بکوبی به دیوار

نشسته توی تخت

بزنی به سیگار

نظرات 77 + ارسال نظر
خانه نقد ترتیزک چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:01 ق.ظ http://www.tartezak2.blogfa.com


شعر پرباری خواندم رفیق ....

پاینده باشید...

طیبه چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 ب.ظ

کریستف کلمب ونجلیز اولین هدیه از دانشجوی تهران به نامزدش بود .دانشجو ونامزدش از 75 گذشتند از عقربه و باک ماشین ، از لباس های هم . اتو کرده ونکرده . از شبهای روشن و رنگ زدن اتاق به سبک زرد .از تدوین موازی پتو و پدال .و این فندک ، این فندک را اگر بزنی می شود به این روشنایی محدود گریست نشسته یا خوابیده توی تخت .

اکنون من پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ

شعر با ریتم وهارمونی خاصی پیش می آید که نشان شناخت خوب از موسیقی کلمات ودر نهایت زبان دارد وهم چنین آشنایی زدایی در نحو زبان که به شکل مطلوب اتفاق می افتد:
شب روی جالباسی
شلواری که از تو بلندتر می شود است
توی تاریکی دستی که توی شلوار به دنبال فندک می رود است
اما من احساس کردم خیزشی در متن اتفاق نمی افتد مگر دست آخر که بالش به دیوار کوبیده می شود.
البته نه اینکه هر شعری نیاز به خیزش متنی دارد . شاید این توقع احساسی من است.

نجفی خواه شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ق.ظ

دوسش داشتم. زیبا بود و لذت بردم از خوندنش.

میرزاها یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 ب.ظ http://mirzaha.blogfa.com/

سلام
به به عجب حالی میده این زندگی با پدال زیر پدال.
سعید جان به روزم
میرزاها
با ت شکر از نظری که میدهی
میرزاها

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ق.ظ

تو را که بر می گیرم
نصف بالت تجزیه شده است....

آزیتا سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:43 ق.ظ

نظر دادن روی کارهای شما سخته. شما همیشه پیشرو بودین.وشعرهای شما همیشه حرف های خاصی داره .حرف هایی که مثل حرف های کسی نیست.فقط ادبیات ذهن شماست.
کارهاتونو همیشه دوست داشته ام

بهرامی سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:45 ق.ظ

سلام آقای آرمات
چرا شب شعر برگزار نمی کنید
دلمون لک زده برای یک شب شعر خوب

برهان چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ق.ظ

سلام سعید جان .. باید بگم گاهی بیش از کمی بی انصاف میشویم ...!
چرا که این روزها چشم وگوش تیز است فقط برای نقد.....
از این کار لذت بردم و دوست داشتم ...دلنشین بود....

لیلا کردبچه چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ب.ظ http://leilakordbacheh.blogfa.com

شعر زیبایی بود . ممنون

ماهی گیر پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ http://mahigirali.persianblog.ir

درود من هم خواندم و تا لذتی که باز بخوانم بدرود.

فرهادی پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:29 ب.ظ http://amad-raft.blogfa.com

هذیان های بی مراقب

میرزاها جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ http://mirzaha.blogfa.com/

در عذابی خلون به گوشه ایی میگریزم
تا چها رگوشه ایی
چهار انسانی نبینم مغز استخوانشان
میگریزم در پهنای سکته ....

leila hekmatnia دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ب.ظ http://soorenaa.blogfa.com

سلام
سورنا به روز است
.
.
وسط حرفهایم جایی است که می توانی بپری - اتانازی ؟
رگم آماس می کند از این همه تیغ...می دانم
آن روز ....
تو با عقل بز و هیکل آدم ات اسطوره شده ای در یونان
من مرتاضی شده ام که شهادت می دهد : دوستت ندارم .... نداشتم .
بر گرد به صحنه ای از زمین که به خاک داده من را
می روم
اما به اندازه یک آدم زمین نباش که با همه بگردی ..
.
.
و حرفهایی برای خواندن در ادامه ی مطلب ...
منتظر نقد ارزشمندتان هستم .
با احترام - لیلا حکمت نیا

حسن بردال سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ب.ظ http://loor.blogsky.com

سعید عزیز
از این شعرت بسیـــار لذت بردم
سپاس

بلقیس بهزادی چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:28 ق.ظ http://belgheis.blogsky.com/


سلام سعیدجان!
زیبا
خیلی زیبا:
«شب روی جالباسی
شلواری که از تو بلندتر می شود است.... »

من هم به روزم با تابستان ودندان...

سامان سایبانی چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ق.ظ http://www.chemak.blogsky.com

سلام سعید جان
لذت بردم
به روزم
پایدار باشی

منتقد ناگزیر نه نا گریز! پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ب.ظ

سلام
زبان خیلی خوب با موسیقی تلفیق شده که نشون میده شاعر سابقه ی خوبی در شعر کلاسیک داشته و با یک اصل محکم تصاویر رو از محیط بیرون به فضای زیر پتو دون خودش وصل می کنه
مرسی

سامان سایبانی جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ب.ظ http://chemak.blogsky.com

سلام
لینک شدی
به روزم
پایدار و پیروز باشی

چکاد یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ب.ظ http://www.evarah.blogfa.com

سلام بزرگ...
ما که همیشه می زنیم به سیگار و همین طور ادامه میدهیم با خودمان زیر پتو ....این راه که تمام شد ندارد!دارد؟...برنگرد!....گرچه زندگی پتو نیست!!
شوخی کردیم-زیبا بود-شعرتان را می گویم
اگه حوصله داشتین سری به تکه پاره های چکاد بزنین
تو لینک بچه های هرمزگان یافتمتان
پیروز باشید.

چکاد یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:50 ب.ظ http://www.evarah.blogfa.com

سلام
بروزم اگه حوصله داشتین سرکی بکش
پایدار باشین

امیر رضا سروش دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:46 ب.ظ http://mowge.blogfa.com

سلام
خیلی زیبا بود ...
پیوند شدین به وبلاگم
دفعه بعد بیشتر و بهتر می خوانمت
منتظر شما هستم با دو شعر کوتاه ...

leila hekmatnia دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:55 ب.ظ http://www.soorenaa.blogfa.com

سلام آقای آرمات
با احترام در این آدرس لینک شدید
link-ssorenaa.blogfa.com

بنیامین جوادی سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:44 ق.ظ http://posbastaki.blogsky.com

کار خوبی بود
عنصر پتو خوب در دل کار هضم شده
اسید معد ه این شعر قویه

نگاه به عقربه ی گم شده ی بنزین
در دستگاه کیلومتر شمار

یک مشکل اجتماعی یعنی مقوله بنزین
اینگونه در کار یک شاعر خوب می شینه به دور از شعار که آه و واویلا بنزین نداریم

سعید
طنزت تمام کاراتو به خوبی ساپورت می کنه
و خستگی رو از پلکهای مانده بر هزار کار چیپ تو این فضای مجازی می گیره
همیشه کارات یه تُکُله ( tokol) ( تلنگر با گویش بستکی )
شاد باشی رفیق
و هیچ وقت تو این نبرد بی فشنگ نمونی

به تنگ شدن دلم برای صورت خوش تراش و صدای محزون اما خوش ضربت فکر می کنم
تنگ شده

میرزاها چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 ق.ظ http://mirzaha.blogfa.com/

نگاهی کوتاه به شعر سعید آرمآت
در این شعر سعید آرمات وقتی ما به نوع بازیهای زبانی و زبان فکری نگاه میکنیم می بینیم رکاب بازی های زبانی به نسبت شعریک پیشگام است و اندام کلمات دغدغه ایی در روزمرگی شاعر تاثیر به سزایی دارد که خود از به تحلیل رفتن واژه های عشوه جسمانی شاعر تداعی میکند و خود شاعر نه میداند چه میکند و نه میداند چه نمیکند فقط میداند چشمانش باز است در عنقریب دستانش تا شاید مرکبی پخش شود بر روی کاغذی . این یعنی تضاد در زندگی . تضاد در گفتار و گویا رقص با بومیان صحرایی ولی برای شاعر لذت بخش و قابل تامل است . وقتی از پس گره های شعرهای اولین شاعر( که ارتباطی با آن نمیگرفتم )تا شعرهای کنونی (که در ریز و اطرافش مینگرد و ارتباط شعریش مرا خشنود میکند) به آن مینگریم میبینیم شاعر چنان پیشه در شعر گرفته که بر اساس کلمات مخاطب در بعضی جملات به جلوتر پرتاب میشود مخصوصا در چند شعر اخیر . با این که شعر در بعضی جاها سوسو میزند و با جوشکاری سریع پیش میرود اما در سطرهای پایینی کندی و لطافت آن عجولانه فکر کردن را می پوشاند و شاعر تا آنجا پیش میرود که دست آخر بالش را بکوبی به دیوار ، جهان خودش را ادامه میدهد تا شاید این زندگی روزمره و اعصاب خورد کنی را با یک عنصری خیالپردازانه آنی و ذهنی به وسیله سیگار تسکین دهد که این تسکین زود گذر مصنوعی هیچ دردی از شاعر دوا نمیکند و این است آزار عاطفی غیر قابل درک در زندگی واقعی در مقابل شخص زندگی و چنان به در میکوبد و چنان با فکر می تازد تا زبانش را در شعر ببازد و این باختن ، باختن زندگی است و کلمات زندگیش بو میکند و چون جایی ندارد برای ابراز حقایق چون و چرایش : مغزش پخش میشود بر روی کاغذ های خط خطی سفید و با دستش لغات را تکان تکان میدهد تا به هم بچسپند ...
یا حق و الحق
میرزاها

چکاد چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:07 ب.ظ http://www.nedayezagrosi.com

سلام شاعر
ندای زاگرسی منتظر حضور صمیمی شماست

حس اول پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ق.ظ http://www.taburiss.blogfa.com

سلام هم قلم

حس اول بروز است

با خبر چاپ مجموعه سه جلدی سیر غزل ترکی

چند مصاحبه و خرت وپرت

ویک غزل



(زولفونو باس یاراما قویما منی قان آپاریر)


یا حق

سحر.م پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ب.ظ http://www.saharmh.blogfa.com

سلام
اولین باره که سر میزنم، لذت بردم.
به روزم... و منتظر نقد و حضورتون.
پاییزتون شاد!

سامان سپنتا جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:56 ب.ظ http://www.samanesepanta.blogfa.com

تو نخ هنجار کلماتتم سعید !

سحر.م شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ب.ظ

مرسی از نقد و حضورتون...

میرزاها یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:02 ق.ظ http://mirzaha.blogfa.com/

سلام
با حترام به اندک شعری از من دعوت هستی
نظر با شما .
میرزاها

داوود مالکی دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.davood-2503.blogfa.com

سلام با شعر بروزم ... بفرما

داوود مالکی دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:35 ب.ظ http://www.davood-2503.blogfa.com

سلام با شعر بروزم ... بفرما

همین حوالی سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ق.ظ http://zareialigh.blogfa.com

سلام .شما را می خوانم

اپی جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:49 ب.ظ http://api-nowrozi.blogsky.com

بهرنگ عباس پور تکذیب کرد.

صدیقه حسینی دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ب.ظ http://ghazalgije68.blogfa.com

در خواب های هرشبه ام درد می کشم
از غصه های جمع شده زیر بالشم


به روزم با خواب هایی که راه به جایی نمی بردند
و دلتنگی همیشه ی یک جفت چشم خیس....
منتظر نگاهتان هستم!
با احترام:
صدیقه حسینی/رشت


پ.ن:
تیر/باران با یک سپید به روز شد
www.tirbaraan.blogfa.com

مهدی حسین زاده چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:56 ب.ظ http://www.mangane.blogfa.com

سلام سعید عزیز


شعر زیبایی بود با همه ی سادگی

مصطفا فخرایی چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ http://koubeh.blogfa.com/

درود دوست عزیز
با کوتاه شعری به روزم.لطفن ...

رجیبان چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ب.ظ http://azaran87.blogfa.com/

سلام
بدیهی ست که شعر به مثابه بازی زبانی از پارادایم های اساسی محسوب می شود اما آنچه در شعر مشهود است؛ زبان -بازی؛است نه بازی زبانی و به عبارتی خرج کردن عبارتهایی که میتوانند موقعیت های زندگی روزمره را به صورت خطی تا ساعت ها بی هیچ توقفی توضیح دهند وبیان کنند وهمینطور پیش بروند .

بازی زبانی زمانی اتفاق میافتد که زبان در چارچوبه هایش معنا گریز شود .به عبارتی زمانیکه ترک تشکیلات و ظروف فعلی زبان در موقعیت فرا آوری شده ی شعر گریزناپذیر باشد وگرنه زمانی که شاعر وضعیت های بیان شده و رله ی وقایع روزانه را بیان میکند آنچه میماند وقایع نگاری خواب آلوده ی یک کارمند است
...
موفق باشید

ناهید پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ق.ظ http://nahidarjouni.blogfa.com/

به گریه

های

تفنگی گوش کن

که نمی خواهد

به سمت تو

شلیک بشود!

بابک اباذری (م. بوژاک شوپی) یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:00 ب.ظ http://www.poem2012.blogfa.com

با سلام و سپاس
دعوتید به شعر یعنی رهایی
1)در VIP نقد و بررسی شعر گروس عبدالمکیان
2) در جام جهان نما شعری از ملیح جودت
3)در ویترین با جدیترین کتابهای منتشر شده در بازار
4)در خاله خان باجی با سید علی صالحی ، جایزه ی شعر نیما، جشنواره غزل

همیشه شاعر باشید

[گل][بدرود]

یاسمین حشدری یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:57 ب.ظ http://www.tahestekan.com

ته مانده ی لیوانت را بنوشی و فکر کنی
که چقدر بزرگ شده ای
حالا می توانی قشنگ از خیابان رد شوی و ماشین ها چراغانیت کنند
...

کامبیز حسین پور دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:02 ب.ظ http://www.ghovgha.blogfa.com

سلام استاد
مهربان کارهای شما همیشه بی نظیر است.
لذت بردم
...

اگر امکان دارد نظرتان را در مورد کار جدید بفرمایید.

ممنون می شوم

کامبیز حسین پور دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:03 ب.ظ http://fargan.blogsky.com

استاد جسارتا آدرس اولی اشتباهی درج شد عذر خواهی می کنم

باران سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:51 ب.ظ http://barankhordeh.blogfa.com

سلام آقای آرمات نظر دادن رو کارای شما سخته خیلی سخت مخصوصا برای من که هنوز اول راهم اما لذت بردم متفاوت بود من خیلی وقت میشه شعرای شما رو نخونده بودم دست دارم به وب من هم سر بزنید و نظرتون رو در مورد کارام بدید باعث افتخار منه منتظرتون هستم

سعید چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ق.ظ http://http://saeidmoradi.blogfa.com/

درود بر شما

فراخوان پنجمین جشنواره شعر فجر چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:10 ب.ظ

جشنواره شعر فجر
به منظور ارتقای سطح کیفی شعر و گسترش هرچه بیشتر آن ،به عنوان پشتوانه فرهنگی و ثروت ملی،پنجمین چشنواره بین المللی شعر فجر برگزار می شود.
امید است شرکت فعال و موثر کلیه عزیزان شاعر ، باهر گرایش ، سلیقه و سبک شعری موجب بالندگی هرچه بیشتر این هنر ملی گردد.
این جشنواره کاملا رقابتی است و تمام سنین، مضامین، قالب ها و حوزه های شعری (سنتی،نیمایی و سپید، سرود و ترانه) و بخش ویژه کودک و نوجوان را در بر می گیرد.
بدیهی است ارزیابی براساس آثار ارسالی خواهد بود و از برگزیدگان در مراسم اختتامیه تقدیر شایسته ای به عمل خواهد آمد
شرایط شرکت:
ارسال مجموعه های شعر منتشر شده در فاصله زمانی 1388و 1389 یا حداقل 10 و حداکثر20 صفحه شعر (از تازه سروده ها) در هر یک از بخش های موردنظر شاعران تکمیل و ارسال فرم شرکت در جشنواره به ضمیمه یک برگ تصویر شناسنانه یا کارت ملی
لینک فرم ضمیمه:
http://ibna.ir/images/docs/files/000083/nf00083419-1.JPG
مهلت ارسال آثار: تا پایان آبان ماه 1389
نشانی دبیرخانه : تهران،خیابان شهید مطهری،خیابان قائم مقام فراهانی،خیابان فجر،پلاک 7 ،طبقه چهارم
تلفن:88342979 نمابر:88861324

مهر پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:20 ب.ظ http://fo.blogsky.com

بریزد پدال و پتو توی اتاق ... آفرین رفیقم
............................................
خواندیدنی شعری کاملن مبتنی بر دمکراسی ست و نه این دمکراسی دروغینی که شعارش را سیاسیون می دهند که دمکراسی راستین و هنری و نیز این ادعا که خواندیدنی ، وظیفه ی سرودن شعر سطری را از دوش شاعر برداشته و بر عهده ی خوابیننده گذاشته ، در این خوابینشگری ، به عینه مصداق می یابد . به عبارت دیگر ، مخاطب خواندیدنی "شاعر" است و مولفش – شاعر - ! این – شاعر – با شاعری که پیش از این می شناختیمش، خیلی فرق دارد و نخستین و مهم ترین فرقش ، همین که مولف خواندیدنی دست کم باید "دوکاره" باشد ؛ یعنی هم شاعر و هم نقاش ، هم شاعر و هم داستان نویس ، هم شاعر و هم فیلم ساز و ... !
..
..
..
پاره حرف دارد !

مهدی حسین زاده جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ق.ظ http://www.mangane.blogfa.com

سلام آقای آرمات عزیز


با یک شعر منتظر نظرتان تان هستم

شعرجوان مشهد شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ http://sherejavan78.blogfa.com

سلام دوست من

به نظر ت در این دنیای تکراری ، " یک اتفاق نادر " چی میتونه باشه ؟
به ما سر بزن منتظرت هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد