هیروگلیف سعید آرمات

شعر حرف عکس مکث...

هیروگلیف سعید آرمات

شعر حرف عکس مکث...

...

 

زدن


 

 

خانه را کنار بزن

از مصدر زدن   همه ی  زن  ها   را کنار بزن

از سر بگیر دوباره وقتی که خواب را کنار بزن

نظم دوباره نوشتن به شیوه ی دریدا

از دو انارشیست که یکی از پایین دو جمله بالا افتاده است

یکی از تخت رفته توی مستقیم توی ماشین     نصف شب توی ماشین

دست ِ تا مرفق رفته دنبال سیگاری شکسته توی داشبورد

توی داشبورد خطرهای زیادی هست

خطرهایی برای ریه خطر برای کبد چهل ساله

از نور کوچک یک و نیم ولت

 

اما سپس ِ این که تو داری جمع می کنی زندگی ات را

دو سه خط از لباس های شسته نشسته ات را توی تشت

داری از وقتی حرف های تازه نداری حرف می زنی

داری برای رفتن حرف می زنی

دو سه خط از اختراع انزوا را علامت بزن برای بعدنِ توی تخت

دو سه خط از اختراع انزوا تو ی نامه به یکی دوست

درست کن     بپز     سبزی بشور 

بعد  بپوش لباس ِسر آستین دو لته شده  از بس اتو

قرص از وسط ِ شیار دوتکه نه برای شیاف و نه برای جویدن

پس توی داشبورد هنوز     داری سر برای چه می کنی

ردِ دست های قبل از تو آمده ی که را می گیری

وسط شب که کانال پورنوی ماهواره به ریخته است و

پوست گوجه لای دو دندان    

هیچ چیز درست در نمی آید

نه اسید از معده دست بر می دارد که توی گلوست

نه تخت از زنی هی مرتب می کرد و حالا تا برنگشته است.

ساعت رومیزی یادگاری

 و فهمیده عقربه ها را کجا بخواباند

لباس اتو نشده را از کجا بسوزاند

که صدای نفخ و نفوخ معده زیر دست کشیدنِ تو به زیر معده را از کجا بخواند و بخنداند

وضعیت به هم ریختن پرچم سه رنگ روی نقشه ی بر دیوار و

گم شدن یک کشور    روی دیوار

 دست های توی دستکش تو

ریختن اشک ها و کف های تو بر دستکش زرد

 توی بشقاب های استیل

وضعیت کج ایستادن تو کنار سینک

  بالا کشیدن آستین با بالا کشیدن بینی

و اینکه عاشق   دوباره   شده ای  که حتمن موها را رنگ گریه می زنی

به علاوه ی......

به علاوه ی .....

به علاوه ی ......

به علاوه ی......

علامت هایی که توی تقویم زده ای     زده ام

تمام.





نظرات 8 + ارسال نظر
سیزدهمین دنده جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:43 ق.ظ http://13thrib.blogsky.com

و اینکه عاشق دوباره شده ای که حتمن موها را رنگ گریه می زنی..

خیلی وقت بود شعری ازت نخونده بودم..به گفتن زیبا بود و اینها هم که عادت داری...
...و باقی

فرزاد قناعت پور جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ب.ظ http://akharinchakad.blogfa.com

سلام. از اینکه به روز شدی خوشحالم.کار خوبی بود.من فکر می کنم برخورد تو با پدیده ها همان برخورد تو با متن است.اینکه دغدغه ی جزء گرایی داری خیلی خوب است و از ان مهمتر اینکه آن دغدغه را به اجرا می کشی من اجراهای پر وسواست را خیلی وقت ها دوست دارم فقط مواظب باش گاهی متن از دست بیرون نرود آنگونه که گاهی از قرائت مخاطب می زند بیرون.لینک می شوی تا همیشه شعرهایت را و خودت را در شعرهایت داشته باشم.زنده باشی و پرشعر سعید عزیز.

[ بدون نام ] دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ

salaam.in Sheer aslan jaleeb nabood shabihee sheer hayee rap er haa eee.kee agee 2 dafe khondee beshee dige arzeeshee shenidan nadareee.

چرک نویس (مهدی دمی‌زاده) دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ http://cherk-nevees.blogfa.com/

سلام سعید جان
به رسم استاد شاگردی لینکت کردم
امیدوارم بتونم قالب نوشتنم رو بشکنم...

هنگامه اهورا سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ http://zakhmeanar.blogfa.com

درود بر شما دوست فرهیخته

با "عاشقانه ای برای یک دوست سرباز" به روزم و منتظر نقد و نظرات شما

قلمتان پایدار.

میلاد روشن یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:17 ب.ظ http://mardebadbadaki.mihanblog.com/


درود
و دست مریزاد

از مصدر زدن همه ی زن ها را کنار بزن...


هیچ چیز درست در نمی آید

نه اسید از معده دست بر می دارد که توی گلوست

نه تخت از زنی هی مرتب می کرد و حالا تا برنگشته است...


شعر بسیار زیبایی از شما خوندم

قلمتون مانا

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:42 ب.ظ

سلام
خوشحالم بروز شدید
مثل همیشه تازه بودید جزی نگریتان به محیط اطراف عالیست در دنیای شما هرچه در نگاه هست شعر می ماند
با اجازه لینک میشوید تا همیشه با شعرهایتان باشم

سلام عزیز بدون گذاشتن نشانی آمدیدی رفتید و گر نه ما هم به شما سری می زدیم

پلیوار پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:35 ب.ظ http://hassanarbabi.blogfa.com/

با سلام
با سفر بخیر نمی گذرد بی تو زن بعید
به روزم دعوتید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد