برای رابعه بنت کعب قزداری ....
صدای سوت دو پاسبان از دو سر کوچه
و مانده از بازی بعد از ظهر
توپ پینک پونکی که سالم است میل پریدن از روی میز ها دارد
دو پای نازک
توی کفش کرده بود لیلا که پسر مو فرفری همسایه را
بعد از آمدن از استخر
از مایو بیرون کشیده در سوئیت سی متری
قصه قصه ی رفتن این اتاق به خیابانهاست
رژی که روی لب ماسیده است و خراب
قصه ی پایین پریدن توپ پینک پونگ ِتنها از پنجره ی باز
از دست هایی که تا وسط هوا به هوای توپ آمد در پنجره و لکه ی شیر شد
قصه ی دو نخ سیگار بدون مرز
که دو معشوق را در شب زلزله روشن کرده ست
پایین من دو کفش توی پاها هستند
شلوار سرخ پاچه گلی
و داستان عاشق شدن دو گلبول سرخ در دو رگ با گروه خونی مختلف
که به هم نمی آیند
چراغ دوچرخه را روشن کرده ام که رکاب بزنم تا صبح
شب اگر به اتاق نرسیدم
کارتون
و صدای به هم کشیده شدن چهار دست و پا
از سوییت سی متری با توپ سفید
بیرون پریده اند .
سلام سعید ممنون از امدنت
جالب بود
سلا عین همیشه عالی بود...
فقط حس میکنم ( کارتون) درست ننشسته و بین
شب اگر به اتاق نرسیدم ... وصدای به هم کشیده شدن چهار دست پا سکته ای بینشون وجود داره .و
از دست هایی که تا وسط هوا به هوای توپ آمد در پنجره و لکه ی شیر شد...
و ترکیب سازی این قسمت برام ملموس نبود...
ولد زن به آرمات سلام می کند.ما اهل دیدار های مجازی نیستیم. به کاغذ بیا. جاوید شاد
با درود و احترام به شما دوست عزیز
بعد از ماهها به روزم با:
1-رفته بودم کمی پول برایم بیاورم
2- تمام ماه را گریه کردم
3-دستم به جایی بند نیست
4-سودوکوی مرد افکن
5-فیلمی که من دوست دارم
6-شعری که هر چی باشه از سخن چین بدبخت هیزم کش تر نیست
یادم آمد در خیابان عشق بازان را گرفتند
چترها از روی دوشم باز باران را گرفتند
منتظر شما می مانم.
سلام
"پایین من دو کفش توی پاها هستند"..
این جابه جایی های معنایی رو که بیانگر نوعی وضعیت معکوس
که فرم رو تحت تأثیر واژگونی محتوایی قرار داده دوست دارم
محور عمودی شعرها رو هم هنرمندانه قرار دادید
راستی من با توپ پینک پونک شعر شما از روی میزها رد شدم
به خیلی جاها پرت شدم صحنه های زیادی دیدم به سرعت در حرکت بودم
شعر پر تصویری بود
ممنونم جناب ارمات .
وصول شد.
پاینده باشید.
و داستان عاشق شدن دو گلبول سرخ در دو رگ با گروه خونی مختلف
که به هم نمی آیند
حال داد دمت گرم استاد
سلام و ممنون از نظرتون بی شک روزهایی را که در بندر عباس بودم و انجمن می آمدم شما را از یاد نخواهم برد من همشهری هادی محیط هستم که آن روزها خودم را اینگونه معرفی کردم ممنون که قابل دونستید و خوندید و چند سطر پر محتوا برایم نوشتید
ممنون از لطف دوست
خواندن لذت من است و نوشتن وظیفه
چه شعر جنسی جالبی.
من خیلی خوشم آمد.
پیشنها برای سعید:
به نظر من شعر هایی را که در این صفحه می گذاری خود هم بخوان و ضبط کن بعد به صورت پادکست بگذار تو وبلاگ.که هم از صدایت لذت ببریم هم حست هم شعرت.
سلام
نام شما را رائف با خود از جنوب به تبریز آورد
وحالا اینجا می بینم تان
پیروز باشید
یا حق
سلام سعید جان!
زیبا بود.
درود بر شما
نام و وصف شما را از عزیزی شنیدم و آمدم . لینک تان می کنم که بیشتر سر بزنم . راستی من هم اهل همان حوالی ام .
دوست نادیده ممنون از لطف شما
وبلاگ های به روز هرمزگان را یک جا ببینید.
تاگ هرمزگان
کاپوچینو
خلیل درخورد
رضا برومند
...
...
...
از لیست کامل وبلاگ های به روز هرمزگان دیدن فرمایید.
سلام سعید جان ..
به روزم باشعر سیبل ...
زیبا خواندم استاد
استاد من شعر لوله ها را به سختی خوندم ویرگول و نقطه بذاری و کمی تقطیع خوندن رو لذت بخش می کنه
چاکریم
مسعود جان فرمایش به جای شما حتی المقدور اجرا شد اما عبارتها عطف به ما قبل و مابعد خود هستند بیش از این کاری نمی شد کرد .ممنون که با دقت و حوصله خوانده بودی.
سلام سعید جان مرسی از نظرت که همیشه اصول سازندگی صحیح رو مد نظر داره . و اینکه من همیشه رک راست به مرکز میزنم .شاید قیچی کردن پر بالهای اضافی شعر خود به خود بدون اینکه متوجه بشم موجب این شد ه که کار به گنگی و دور از لمس برسه .باز هم ممنون از لطفت
سلام
خولندمت
سر بزن
سلام
شرمنده آقا سعید
بخاطر غلط املایی
پیروز باشی
سلام
ببین
سلام جناب آرمات
ممنون از اینکه تجربه اتان را در اختیار من گذاشته اید.
من نیاز به این تجربیات دارم.
در ضمن بروزم و منتظر نقد ونظر ارزشمندتان هستم.
تا یادم نرفته بگم اگه آدرس به من بدید کتابم را برایتان پست کنم.راستی موسی بندری کجاست؟
بازهم سلام استاد
اگر زحمتی نیست ممنون می شوم نظرتان را بدانم.
درود
ماکه سروته شعرنفهمیدیم خیلی ضایع بود