-
قصدم آزار شماست...
یکشنبه 14 دیماه سال 1393 17:17
-
کلینیک خصوصی
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 01:13
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA این وضع سامان دهی روحی به دانه های انار پخش و پلا روی میز چیست پیپی که خالی است به فندک چه کار چه دودی بلند کرده ای زیر موهایت مگر شوخی بعد از ناهار و صدای اگزوتیک بع بع من همسایه های فضول را دانه های این انار پخش و پلا کند تو امروز هم مثل این تکه گوشت توی قرمه سبزی شور کف...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 اسفندماه سال 1390 02:02
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ..... ب ه دودی که از انگشت ها می زند این وقت شب همین طور به دودی که از انگشتها بیرون می آید نگاه کنم بگویم بفرما کبریت بفرما فندک بفرما کاغذ بفرما دستمال کاغذی بعد از مصرف تو به یکی بگو که ساعت کج خوابیده ی دیواری را آهسته از...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 20:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA زدن خانه را کنار بزن از مصدر زدن همه ی زن ها را کنار بزن از سر بگیر دوباره وقتی که خواب را کنار بزن نظم دوباره نوشتن به شیوه ی دریدا از دو انارشیست که یکی از پایین دو جمله بالا افتاده است یکی از تخت رفته توی مستقیم توی ماشین نصف شب توی ماشین دست ِ تا مرفق رفته دنبال سیگاری...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1390 00:39
توی این هول و ولا کجا رفته است جنگ لب این خون یک جاده است که به جنگ می رسد راهی به اتوبان نفس دویدن با نفسِ بریده همه چیزِ بریده توی اتاق از تازه چه کردی با این صدا ی دورگه خشی که می افتد و باند های کهنه را می لرزاند حوله ی سرخ روی بند تکان می خورد راک اندرولی مستی که سرش را آورده توی این اتاق فکر می کند این جا کجاست...
-
از زبان تا شعر ساجده کشمیری
پنجشنبه 15 دیماه سال 1390 12:05
این متن را گویا من در سال84 با نگاهی به شعر ساجده کشمیری نوشته ام و حالا هر چه بود و نبود اینجاست سال 84 ساجده کشمیری دست به کاری می زند که بسیاری شاعران می زنند شاید چاپ اولین مجموعه توسط شاعران همراه بوده باشد با نوعی ندانم کاری یا هیجان یا هر چیز دیگری نزدیک به این الفاظ چنان که شاملو چند سال پس از چاپ اولین مجموعه...
-
توی این هول و ولا کجا رفته است جنگ
یکشنبه 6 آذرماه سال 1390 21:33
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA لب این خون یک جاده است که به جنگ می رسد راهی به اتوبان نفس دویدن با نفسِ بریده همه چیزِ بریده توی اتاق از تازه چه کردی با این صدا ی دورگه خشی که می افتد و باند های کهنه را می لرزاند حوله ی سرخ روی بند تکان می خورد راک اندرولی مستی که سرش را آورده توی این اتاق فکر می کند...
-
...
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1390 14:06
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA زدن خانه را کنار بزن از مصدر زدن همه ی زن ها را کنار بزن از سر بگیر دوباره وقتی که خواب را کنار بزن نظم دوباره نوشتن به شیوه ی دریدا از دو انارشیست که یکی از پایین دو جمله بالا افتاده است یکی از تخت رفته توی مستقیم توی ماشین نصف شب توی ماشین دست ِ تا مرفق رفته دنبال سیگاری...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 22:39
از یک بو موشی که توی گلدان بزرگ اتاق من است از حمله خبر دارد عطر پاک کن های دهه شصت زرد و نرنجی حمله ی تازه ای تدارک دیده اند صدای ور ور پنکه ی رومیزی طوطی مقلدی که ادای زن ها را بلد است من خودم را برای بدنم آماده کرده ام برای به کوچه بردن اجباری پاها برای این انگشت های بلند با خودکار بیک مشکی روی هر کدام شمایل قدیسی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1389 19:46
همین............
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 دیماه سال 1389 20:59
نامه های فریدون ِ مقتول تا باد بیاورد این جا صدات را یک پسر بچه ی دبیرستانی نامه ای نوشت نامه ای نوشت کوتاه کوتاه اس ام اس کرد به شماره ای نا معلوم بعد ضحاک رد شماره را گرفت اول نامه همان جمله ی اول بود جمله ی دوم : می توانستم در پوسته ی گردویی محبوس خویش را پادشاه فضایی لا یتناهی بشمارم ( هملت، پرده ی دوم خط دوم) در...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 دیماه سال 1389 20:53
نخ وقتی بچه با یک گلوله ی نخ به خانه می آید یک گلوله ی نخ به دنیا می آید یک تکه نخ فقط یک تکه نخ است افتاده از آسمان یک بچه ولی که به انگشت شستش پیچیده هول و ولای کبود شده در انگشت پاست اگر گرفتی و نرسیدی به انتهای نخ زندگی را باید پاره کرد سیاه و سفیدش یکی است اگر به سوزن نرسید ی و شلوار را سر جایش کذاشتی؛ شلوار پاره...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 آذرماه سال 1389 18:41
متّه ی خرد شده توی دیوار لذت بردن از هواکش حمام در صدای دریل در جیر و ویر پشت پرده ی چیت پنجره از صدای دو گنجشک دیوانه روی هم رفته برای یک کارگر ساختمان صدای دریل و گنجشک از یک جنس است می ماند اینکه راه رفتن آن دختر معروف هم زمان از بالای داربست فلزی با کدام بسازمت ؛ با صدای کشیدن کابل بلند دریل یا جیر و ویر دو کنجشک...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 مهرماه سال 1389 18:48
بزنی به سیگار همین طور ادامه بده زیر پتو با خودت این راه را تمام کن برگرد به پشت برگرد و به زندگی بر نگرد زندگی که پتو نیست ، روی خوبی دارد پشت و تویش مال تو نیست غلت بزن به شکم سرت را بکن دوباره زیر بالش فرض کن فردا برای رفتن به اداره و بعد به مهد کودک و گرفتن بچه لباس اتو خورده نداری صبحانه ی نخورده داری می شود صبح...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1389 18:40
کلوچه ی پرت شده از پنجره دعوت مورچه ها را به بازی... و اینکه در شیفت عصر یک مدرسه ی شبانه در نزاع اتوی خراب با پیراهن همه ی قرارهایت را سوزانده ای! ساعت بنج پشت دستت بیدار نیست و زنگ گوشی همراه کلاست را به هم نمی ریزد این بار آهای تو که ته کلاس ریملت را به صندلی مالانده ای! بلبشوی ته دلت کلوچه ی ناگهان دعوت شده به...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1389 00:07
از روی سیم پریدن دو کلاغ تا دسته ی خراب دربازکن کنسرو در دو گزاره ی نا متعارف شاعر گیر می کند تا دسته اضافه کنید معده ی شاعر که نقش اول این بازی مسخره است شاعر بر می گردد به دسته ی خراب کلاغ ها روی سیم بعد برمی گردد به دربازکن خرابی که قرار پرواز دارد با کنسرو از پنجره به سمت دسته ی کلاغ لا اقل اینکه می داند در لحظه ی...
-
عکس گرفتن با قابیل
چهارشنبه 23 تیرماه سال 1389 10:59
عکس گرفتن با قابیل آمدن با من به خیابان مثل عکس گرفتن با قابیل است همه ی ابرها جمع می شوند سر در گوش ببارند. سپر لق ِ این تاکسی با دیدن ما می خواهد شیرجه بزند به آسفالت اینطوری پیش برود من از لای درها بیرون نمی روم خانه باید بیاید تا من چند نخ سیگار ِهرشب ِ من باید بیاید تا من خربزه های ارزان قیمت، میوه های فصل رفته،...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 تیرماه سال 1389 13:10
برای رابعه بنت کعب قزداری .... صدای سوت دو پاسبان از دو سر کوچه و مانده از بازی بعد از ظهر توپ پینک پونکی که سالم است میل پریدن از روی میز ها دارد دو پای نازک توی کفش کرده بود لیلا که پسر مو فرفری همسایه را بعد از آمدن از استخر از مایو بیرون کشیده در سوئیت سی متری قصه قصه ی رفتن این اتاق به خیابانهاست رژی که روی لب...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 تیرماه سال 1389 20:10
هر گونه تغییرات ظاهری در این وبلاگ توسط احمد کارگران صورت پذیرفته است.با سپاس بی حد از دوست و شبی که با او گذشت.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 تیرماه سال 1389 03:53
بندر عباسی دهه چهل تا شصت. اینجا که ظهر ِسگ است کنار این ساحل من را در تو چای خانه ای بوده است گاهی که اسیرت بودم ، در طبقه ی دومت مسافر خانه ای. از پنیری که می آمد هر صبح در بشقاب چرک ملامین و خدمه با ران های کبود و سبز مجمعه روی سر قر می آمد چند پر ریحان نیم گند با دو بازوی لخت بلند داشت تو اینجا وسط دهه چهل کنار...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 04:10
قدم های شلوار سرخ داشتم به خودم می گفتم که جلوتر از آینه ی بغل به رفتن تو در ناشیانه های با قدم های شلوار سرخ کفش گلی سرخ می آیی با شلوارت از نقطه های سرخ جلوتری اینکه تو دست می بری به تکه ای از شکمت وسط جایی که همه دارند آرام اند می آیند و در آیند و روند کسی با تو نگاه نمی کنند ساده ای برجستگی های تو فقط مربوط است به...
-
سفر زبان
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 14:39
یک نسخه از کتاب شعر قصیده ی لبخند چاک چاک شمس لنگرودی از سال 1370باقیمت پشت جلد 50 تومان در کتابخانه ی شخصی من دارد زندگی می کند . بماند اینکه چند شعر آخر مجموعه که به ظاهر به نوجوان مرده ای به نام کیوان کاشانچی لنگرودی تقدیم شده جزء شعرهای خوبی است که آن سال ها من خواندم و بعد صدای خودم را ضبط کردم و تا سالها به آن...
-
جلسه شعرخوانی
دوشنبه 24 خردادماه سال 1389 14:48
پروانه زمستان را نمی شناسد زیبا می ماند بازخوانی قصیده ی لبخند چاک چاک چهارشنبه 26خردادهشتادو نه خانه ی شهریاران جوان
-
شعری از من در فرهیخنگان
دوشنبه 24 خردادماه سال 1389 11:11
در نشریه فرهیختگان ۲۲خرداد ۸۹ شعری از من درج گردیده که به دلایل نا معلومی بخشی از این شعر حذف شده است آنچه می خوانید شکل درست و کامل آن است. در داروخانه روزی که از عشقی می زنم بیرون سر در هوا ی کسی برای خرید روزانه حواسم بیشتر به حبوبات است و سبزی ها پیازی که قل خورده در پیاده رو تنهاست. سر ِجناب داروخانه همیشه شلوغ...
-
در زمانهای مختلف
شنبه 22 خردادماه سال 1389 23:23
در زمانهای مختلف واگشایی مجموعه شعر هادی محیط نشر نوید شیراز۸۶ چند روزی است کتابی در دست دارم که نام هادی محیط وامضای او را در خود دارد:«در زمانهای مختلف » . می شود گفت نام و عنوان کتاب خبر از شعر هایی آرام می دهد اگر نگوییم شاعری آرام . اصوات نام کتاب تا حالت های خطوط بر طرح جلد حتا چهار رنگ آرام که به تفکیک کنار هم...